یک دعای زیبا
22 دی 1392 توسط دوروديان
از خدا خواستم عادتهای زشت مرا ترک بدهد
خدا فرمود:خودت باید ان را رها کنی.
ازاودرخواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد
فرمود:لازم نیست روحش سالم است،جسم هم که موقت است.
ازاو خواستم لااقل به من صبر عطا کند
فرمود:صبر حاصل سختی ورنج است ،عطا کردنی نیست،آموختنی است.
گفتم مرا خوشبخت کن
فرمود:نعمت از من،خوشبخت شدن از تو.
از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند
فرمود:رنج از دلبستگی های دنیا جدا وبه من نزدیکت میکند.
از او خواستم روحم را رشد دهد
فرمود:نه؛توخودت باید رشد کنی؛من فقط شاخ وبرگ اضافی را هرس می کنم تا بارور شوی.
از خدا خواستم کاری کند تااز زندگی لذت کامل ببرم.
فرمود:برای این کار من به تو زندگی داده ام.
از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که اومرا دوست دارد،کاری کند که من هم دیگران را دوست بدارم
خدا فرمود :آها بالاخره اصل مطلب دست گیرت شد